X میرنیوز نکس وان کلیپ ویدیاب کلیپ جدید ویدجین

گاتاهای | بزرگترین مرجع شعر

گاتاهای مرجع شعر قصیده،شعر نو،شعر عاشقانه،شعر مثنوی،شعر سپید،شعر قالب نیمایی،شعر غزل،شعر قطعه،شعر ترجیع بند،شعر ترکیب بند،شعر رباعی،شعر دو بیتی،شعر تصنیف و شعر چهارپاره میباشد.

مثنوی کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست

کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست

کای خودپسند، با منت این بدسری چراست

از چیره‌دستی تو، مرا صبر و تاب رفت

از خیره گشتن تو، مرا وزن و قدر کاست

هر روز، قسمتی ز تنم خاک میشود

وان خاک، چون نسیم بمن بگذرد، هباست

آسوده‌اند کارگران جمله، وقت شب

چون من که دیده‌ای که شب و روز مبتلاست

گردیدن است کار من، از ابتدای کار

آگه نیم کزین همه گردش، چه مدعاست

فرسودن من از تو بدینسان، شگفت نیست

این چشمهٔ فساد، ندانستم از کجاست

زان پیشتر که سوده شوم پاک، باز گرد

شاید که بازگشت تو، این درد را دواست

با این خوشی، چرا به ستم خوی کرده‌ای

آلودگی، چگونه درین پاکی و صفاست

در دل هر آنچه از تو نهفتم، شکستگی است

بر من هر آنچه از تو رسد، خواری و جفاست

بیهوده چند عرصه بمن تنگ میکنی

بهر گذشتن تو بصحرا، هزار جاست

خندید آب، کین ره و رسم از من و تو نیست

ما رهرویم و قائد تقدیر، رهنماست

من از تو تیره‌روزترم، تنگدل مباش

بس فتنه‌ها که با تو نه و با من آشناست

لرزیده‌ام همیشه ز هر باد و هر نسیم

هرگز نگفته‌ام که سموم است یا صباست

از کوه و آفتاب، بسی لطمه خورده‌ام

بر حالم، این پریشی و افتادگی گواست

همواره جود کردم و چیزی نخواستم

طبعم غنی و دوستیم خالی از ریاست

بس شاخه کز فتادگیم بر فراشت سر

بس غنچه کز فروغ منش رونق و ضیاست

ز الودگی، هر آنچه رسیدست شسته‌ام

گر حله یمانی و گر کهنه بوریاست

از رود و دشت و دره گذشتیم هزار سال

با من نگفت هیچکسی، کاین چه ماجراست

هر قطره‌ام که باد پراکنده میکند

آن قطره گاه در زمی و گاه در سماست

سر گشته‌ام چو گوی، ز روزی که زاده‌ام

سرگشته دیده‌اید که او را نه سر، نه پاست

از کار خویش، خستگیم نیست، زان سبب

کاز من همیشه باغ و چمن را گل و گیاست

قدر تو آن بود که کنی آرد، گندمی

ور نه بکوهسار، بسی سنگ بی‌بهاست

گر رنج میکشیم چه غم، زانکه خلق را

آسودگی و خوشدلی از آب و نان ماست

آبم من، ار بخار شوم در چمن، خوش است

سنگی تو، گر که کار کنی بشکنی رواست

چون کار هر کسی به سزاوار داده‌اند

از کارگاه دهر، همین کارمان سزاست

با عزم خویش، هیچیک این ره نمیرویم

کشتی، مبرهن است که محتاج ناخداست

در زحمتیم هر دو ز سختی و رنج، لیک

هر چ آن بما کنند، نه از ما، نه از شماست

از ما چه صلح خیزد و جنگ، این چه فکر تست

در دست دیگریست، گر آ ب و گر آسیاست

اشتراک گذاری :

نفر پسندیدن
امتیاز5 بازدید : 236
مطالب مرتبط
تبلیغات
مطالب تصادفی
موضوعات
انواع شعر لیست شاعر ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 995
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 187
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 430
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 47
  • بازدید هفته : 2,596
  • بازدید ماه : 1,829
  • بازدید سال : 106,182
  • بازدید کلی : 696,582