X میرنیوز نکس وان کلیپ ویدیاب کلیپ جدید ویدجین

گاتاهای | بزرگترین مرجع شعر

گاتاهای مرجع شعر قصیده،شعر نو،شعر عاشقانه،شعر مثنوی،شعر سپید،شعر قالب نیمایی،شعر غزل،شعر قطعه،شعر ترجیع بند،شعر ترکیب بند،شعر رباعی،شعر دو بیتی،شعر تصنیف و شعر چهارپاره میباشد.

مثنوی شنیدستم یکی چوپان نادان

شنیدستم یکی چوپان نادان

بخفتی وقت گشت گوسفندان

در آن همسایگی، گرگی سیه کار

شدی همواره زان خفتن، خبردار

گرامی وقت را، فرصت شمردی

گهی از گله کشتی، گاه بردی

دراز آن خواب و عمر گله کوتاه

ز خون هر روز، رنگین آن چراگاه

ز پا افتادی، از زخم و گزندی

زمانی بره‌ای، گه گوسفندی

بغفلت رفت زینسان روزگاری

نشد در کار، تدبیر و شماری

شبان را دیو خواب افکنده در دام

بدام افتند مستان، کام ناکام

ز آغل گله را تا دشت بردی

بچنگ حیلهٔ گرگش سپردی

نه آگه بود از رسم شبانی

نه میدانست شرط پاسبانی

چو عمری گرگ بد دل، گله راند

دگر زان گله، چوپان را چه ماند

چو گرگ از گله هر شام و سحر کاست

شبان از خواب بی هنگام برخاست

بکردار عسس، کوشید یک چند

فکند آن دزد را، یکروز در بند

چنانش کوفت سخت و سخت بر بست

که پشت و گردن و پهلوش بشکست

بوقت کار، باید کرد تدبیر

چه تدبیری، چو وقت کار شد دیر

بگفت، ای تیره روز آزمندی

تو گرگ بس شبان و گوسفندی

بدینسان داد پاسخ، گرگ نالان

نه چوپانی تو، نام تست چوپان

نشاید وقت بیداری غنودن

شبان بودن، ز گرگ آگه نبودن

شبانی باید، ای مسکین، شبان را

توان شب نخفتن، پاسبان را

نه هر کو گله‌ای راند، شبان است

نه هر کو چشم دارد، پاسبان است

تو، عیب کار خویش از خود نهفتی

بهنگام چرای گله، خفتی

شدی پست، این نه آئین بزرگی است

ندانستی که کار گرگ، گرگی است

تو خفتی، کار از آن گردید دشوار

نشاید کرد با یکدست، ده کار

چرا امروز پشت من شکستی

کجا بود آن زمان این چوبدستی

شبانان نیستند از گرگ، ایمن

تو وارون بخت، ایمن بودی از من

نخسبد هیچ صاحب خانه آرام

چو در نامحکم و کوته بود بام

شبانان، آنقدر پرسند و پویند

که تا گمگشته‌ای را، باز جویند

من از تدبیر و رای خانمانسوز

در آغلها بسی شب کرده‌ام روز

چه غم گر شد مرا هنگام مردن

پس از صد گوسفند و بره خوردن

مرا چنگال، روزی خون بسی ریخت

به گردنها و شریانها در آویخت

بعمری شد ز خون آشامیم رنگ

بطرف مرغزاران، سبزه و سنگ

بسی گوساله را پهلو فشردم

بسی بزغاله را از گله بردم

اگر صد سال در زنجیر مانم

نخستین روز آزادی، همانم

شبان فارغ از گرگ بداندیش

بود فرجام، گرگ گلهٔ خویش

کنون دیگر نه وقت انتقام است

که کار گله و چوپان، تمام است

اشتراک گذاری :

نفر پسندیدن
امتیاز5 بازدید : 287
مطالب مرتبط
تبلیغات
مطالب تصادفی
موضوعات
انواع شعر لیست شاعر ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 995
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 148
  • آی پی دیروز : 187
  • بازدید امروز : 189
  • باردید دیروز : 430
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 47
  • بازدید هفته : 2,729
  • بازدید ماه : 1,962
  • بازدید سال : 106,315
  • بازدید کلی : 696,715