X میرنیوز نکس وان کلیپ ویدیاب کلیپ جدید ویدجین

گاتاهای | بزرگترین مرجع شعر

گاتاهای مرجع شعر قصیده،شعر نو،شعر عاشقانه،شعر مثنوی،شعر سپید،شعر قالب نیمایی،شعر غزل،شعر قطعه،شعر ترجیع بند،شعر ترکیب بند،شعر رباعی،شعر دو بیتی،شعر تصنیف و شعر چهارپاره میباشد.

مثنوی ای مرغک خرد، ز اشیانه

ای مرغک خرد، ز اشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی‌شود زمانه

رام از چه شدی، رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم، دیدن آموز

شو روز بفکر آب و دانه

هنگام شب، آرمیدن آموز

این لانهٔ ایمنی که داری

دانی که چسان شدست آباد

کردند هزار استواری

تا گشت چنین بلند بنیاد

دادند باوستادکاری

دوریش ز دستبرد صیاد

تا عمر تو با خوشی گذاری

وز عهد گذشتگان کنی یاد

یک روز، تو هم پدید آری

آسایش کودکان نوزاد

این خانهٔ پاک، پیش از این بود

آرامگه دو مرغ خرسند

کرده به گل آشیانه اندود

یکدل شده از دو عهد و پیوند

یکرنگ چه در زیان چه در سود

هم رنجبر و هم آرزومند

از گردش روزگار خشنود

آورده پدید بیضه‌ای چند

آن یک، پدر هزار مقصود

وین مادر بس نهفته فرزند

گاهی نگران ببام و روزن

بنشست برای پاسبانی

روزی بپرید سوی گلشن

در فکرت قوت زندگانی

خاشاک بسی ز کوی و برزن

آورد برای سایبانی

یک چند به لانه کرد مسکن

آموخت حدیث مهربانی

آنقدر پرش بریخت از تن

آنقدر نمود جانفشانی

آن بیضه بهم شکست و مادر

در دامن مهر پروراندت

چون دید ترا ضعیف و بی پر

زیر پر خویشتن نشاندت

بس رفت کوه و دشت و کهسر

تا دانه و میوه‌ای رساندت

چون گشت هوای دهر خوشتر

بر بامک آشیانه خواندت

بسیار پرید تا که آخر

از شاخته بشاخه‌ای پراندت

داد آگهیست چنانکه دانی

از زحمت حبس و فتنهٔ دام

آموخت همی که تا توانی

بیگاه مپر ببرزن و بام

هنگام بهار زندگانی

سرمست براغ و باغ مخرام

کوشید بسی که در نمانی

روز عمل و زمان آرام

برد اینهمه رنج رایگانی

چون تجربه یافتی سرانجام

کلمات کلیدی شعر #

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

#

موضوع شعر #

#

#

#

اشتراک گذاری :
نفر پسندیدن
امتیاز5 بازدید : 22065
مطالب مرتبط
مثنوی بلبلی گفت بکنج قفسی
مثنوی قاضی کشمر ز محضر، شامگاه
مثنوی اینچنین خواندم که روزی روبهی
مثنوی برد دزدی را سوی قاضی عسس
مثنوی حکایت کرد سرهنگی به کسری
مثنوی آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز
مثنوی مرغی بباغ رفت و یکی میوه کند و خورد
مثنوی بر سر راهی، گدائی تیره‌روز
مثنوی بطعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین
مثنوی بلبلی شیفته میگفت به گل
مثنوی گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری
مثنوی کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد
مثنوی کاهلی در گوشه‌ای افتاد سست
مثنوی نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما
مثنوی کودکی در بر، قبائی سرخ داشت
مثنوی به درویشی، بزرگی جامه‌ای داد
مثنوی گفت ماهیخوار با ماهی ز دور
مثنوی دختری خرد، شکایت سر کرد
مثنوی گفت تیری با کمان، روز نبرد
مثنوی دختری خرد، بمهمانی رفت
تبلیغات
مطالب تصادفی
رباعی زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری
مثنوی بنفشه صبحدم افسرد و باغبان گفتش
قصیده به خیره برشمرد سیر خورده گرسنه را
قصیده چون سپرم نه میان بزم به نوروز
قصیده بیا، دل و جان را به خداوند سپاریم
قصیده این جهان را نگر به چشم خرد
مثنوی قاضی کشمر ز محضر، شامگاه
دوبیتی مو آن رندم که پا از سر ندونم
مثنوی کاشکی، وقت را شتاب نبود
دوبیتی وای از روزی که قاضیمان خدا بو
دوبیتی خوشا آنانکه هر شامان ته وینند
رباعی آن را که به صحرای علل تاخته‌اند
رباعی آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
مثنوی تا بکی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر
غزل صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب
رباعی برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم
دوبیتی نیا مطلق بکارم این دل مو
مثنوی بزندان تاریک، در بند سخت
دوبیتی شوم از شام یلدا تیره‌تر بی
قصیده دانی که را سزد صفت پاکی:
ترکی قیشین قره قئییدی آلیب منیم جانیمی
دوبیتی خدایا واکیان شم واکیان شم
رباعی جامی است که عقل آفرین میزندش
غزل رقیبت گر هنر هم دزدد از من من نخواهد شد
قصیده کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
مثنوی بخویش، هیمه گه سوختن بزاری گفت
مثنوی بطعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین
دوبیتی خور آئین چهره‌ات افروته‌تر بی
دوبیتی‌ نهالی کن سر از باغی برآرد
قصیده بود اعور و کوسج و لنگ و پس من
موضوعات
انواع شعر لیست شاعر ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 995
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 144
  • آی پی دیروز : 143
  • بازدید امروز : 2,165
  • باردید دیروز : 1,077
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 5,005
  • بازدید ماه : 11,704
  • بازدید سال : 116,057
  • بازدید کلی : 706,457